قاصدک qAsedak


Saturday, September 06, 2003

به ياد دلاور خاموش نشدنی - ادوارد سعيد
گودرز اقتداری
جمعه ٤ مهر ۱۳۸۲


پروفسور ادوارد سعيد چهارشنبه شب گذشته در بيمارستانی در نيويورک درگذشت. سعيد که هنگام مرگ 67 سال داشت سالهای اخير را در نبرد با سرطان خون گذراند. ادوارد سعيد در سال 1935 در يک خانواده سطح بالای مسيحی در اورشليم به دنيا آمد و اندکی قبل از تاسيس دولت اسرائيل در 7194 به همراه خانواده اش به قاهره منتقل شد و سپس در لبنان اقامت يافت. وی که در کالج ويکتوريا باکسانی همچون ملک حسين و عمر شريف هم کلاس بود در اوان نوجوانی به ايالات متحده فرستاده شد، تحصيلات عاليه اش را با ليسانس از پرينستون (1957) آغاز کرد و با درجه دکتری از هاروارد (1964) به پايان رسانيد. ادوارد سعيد استاد برجسته ادبيات تطبيقی دردانشگاه کلمبيا بود اما نه تنها دررشته تخصصی اش بلکه در بسياری امور به عنوان ارزشمندترين چهره روشنفکری قرن ما شناخته می شد. وی پيانو را در سطح بالای حرفه ای می نواخت و از دبيری بخش موسيقی مجله(The Nation) گرفته تا محافل متعدد نقد ادبی و سياسی همه جا نام او می درخشيد.

از آثار متعددش که هريک به نوعی در گستره مناظره ی آکادميک بحث برانگيز بوده اند می توان از The Question of Palestine (1979), After the last Sky (1986), Musical Elaboration (1991), Cultural Imperialism (1993), The Politics of Dispossession, Peace and its Discontents, و سرانجام از داستان زندگی اش در Out of Place نام برد. اما بزرگترين اثرش بدون شک کتاب اورينتاليسم (1978) اوست که درآن نقش برخی از شرق شناسان غربی را در تحکيم استعمار غرب به بهترين وجه برملا ساخت و به گفته شبلی طلحامی استاد دانشگاه مريلند انقلابی در نگرش محققين خاورميانه و روش های شرق شناسی آنان پديد آورد. دراين کتاب سعيد براين نگرش پافشرد که قدرت فرهنگی که سعی در تعريف ديگران دارد بدون ترديد در خدمت قدرت سياسی و به هدف تعميم کنترل است. وی تاکيد نمود که رابطه شرق و غرب (Occident and Orient) در واقع تبلور ارتباط قدرت، کنترل و سطوح مختلفی از هژمونی است. سعيد که خودرا به وطن مادری اش با پوست و خون متصل می ديد آثار اين آوارگی را در رابطه استعمارگر و مستعمره، و تعريف غرب از شرق تجربه می کرد و اصول شرق شناسی را تا آن زمان در خدمت توسعه ی سلطه می ديد. وی در کتاب جديدترش فرهنگ و امپرياليسم گفت که نويسندگان قرن نوزده و بيست انگليس، حتی آنان که هم چون جين آستين، فورستر، ژوزف کنراد ظاهرا غيرسياسی هم بودند در عمل فضايی را می پروراندند که امپراطوری را توجيه می کرد. سعيد معتقد بود که ايشان با رمان نگاری شان به افزايش روحيه پرسشگری و تحريک توجه به مسايل پيرامونی شان نمی پرداختند بلکه بيشتر مايل بودند تا امپراطوری استوار بماند.

ادوارد سعيد در تمام لحظات حساس دهه های اخير در کنار مترقی ترين و پيشرو ترين بينش های جهانی جای داشت. وی از جمله اولين کسانی بود که بی قيد وشرط فتوای آيت الله خمينی در قتل سلمان رشدی را محکوم نمود. او که مسلمان نبود همواره در صف مقدم برای احقاق حق فلسطينيان قرار داشت. سعيد که به عنوان عضو افتخاری پارلمان فلسطين در تبعيد بار ها از ياسر عرفات حمايت کرده بود با امضای بيانيه اسلو او را نشانه ای از دولت ويشی در فلسطين خواند و به روند مذاکرات و امتيازدادن های عرفات اعتراض نمود. سعيد از مخالفين تز حاکميت دو گانه بر فلسطين بود و صريحا می گفت که يک دولت فراگير سکولار بر پايه يک رای برای هر نفر تنها بديل عادلانه و دموکراتيک برای مسئله فلسطين خواهد بود. وی همچون بسياری از فلسطينيان آواره همچنان کليد خانه پدری اش را با خودداشت و همواره از حق بازگشت برای همه آوارگان دفاع می کرد. او هم چنين بی قيد و شرط تمام عمليات تروريستی را چه از سوی فلسطينيان و چه ازسوی نيروهای دولتی اسرائيل محکوم می کرد. وی در مقاله ای در نيويورک تايمز در سال 1999 نوشت: تازمانيکه دو ملت فلسطينی و يهود نپذيرند که زمان آن فرارسيده است که ازمشارکت در زمينی که ما را به هم پيوند داده است و از اشتراکی که واقعا دموکراتيک و عادلانه باشد سخن بگوئيم راه ديگری برای حل بحران قابل تصور نيست. اين درد و رنج مشترک مدنی است و راه حلش نيز چنين خواهد بود.

سعيد اولين محقق و استادی بود که مسئله فلسطين را عليرغم همه مخالفت ها به پهنه بحث سياسی و آکادميک در آمريکا کشانيد و از دهه شصت تا هفته های آخر عمرش اين بحث را زنده نگاه داشت و به همين خاطر هم خارچشم جيره خواران صهيونيسم بود. تمام تلاش اين عمله ی ليکود از جمله برنارد لوئيس، مارتين کريمر، ريد ويمر، دانيل پايپ و اين اواخرنوچه های عرب نژاد مکتبشان يعنی ابن وراق و کنعان ماکيا در حملات شخصی و سعی در بی اعتبار کردن او بود تا بدان حد که حتی منکر تولد او در بيت المقدس شده بودند. او در پاسخ به اين ادعا از جمله گفت اگر آنها بتوانند ثابت کنند که ادوارد سعيد يک پروفسور دانشگاه کلمبيا دروغ مي گويد به تبع اولا تمام ادعای فلسطينيان آواره را برحق ارضی بر سرزمين شان هم می توان انکار کرد. او را تا آخرين روز های عمرش هم نتوانستند ساکت کنند و مرگ نيز گرچه صدای اورا با خود برده است و اما کلام و پيامش خاموش شدنی نيست.

پروفسور سعيد دو بار ازدواج کرد و از او يک پسر و دختر به نام های وديع و نجله باقی مانده است.


........................................................................................

Comments: Post a Comment

Home